باز هم علیرغم شکست صعود کردیم تا همچنان پر امید به سانتیاگوبرنابئو نگاه کنیم...

بالاخره بایرن بعد از چند سال ناکامی به نیمه نهایی جام باشگاههای اروپا رسید اون هم با حذف رقیب بزرگی به نام منچستر یونایتد و مربی بزرگتری به نام سر الکس فرگوسن. باید گفت بایرن در شبی جواز صعود گرفت که دو چهره کاملا متفاوت داشت.برای حدود یک نیمه بایرن تیمی مرده و بی روحیه بود و سپس توانست خود را زنده کند.
ارزش این صعود دقیقا بیشتر بخاطر همین بازگشت بود درست مثل بیماری که از او قطع امید شده و به یکبار به زندگی بر می گردد. میتوان روند بازی و مخصوصا روحیه بازیکنان بایرن را در این دیدار هم در نقطه صفر دید و هم در نقطه صد.
این بازی با حواشی بسیار همراه بود قبل از بازی پزشکان بایرن به هر زحمتی بود روبن و بویتن رو به این دیدار رساندند و در تیم حریف پزشکان اعلام کردند رونی به بازی نخواهد رسید. عدم حضور رونی در تمرینات منچستر هم دلیل بر غیبت وی در این بازی حساس بود. پس همگان بر این فکر بودند که منچستر بدون بهترین بازیکن این فصل خود پای به میدان خواهد گذاشت و همین مطلب موجب افزایش روحیه بازیکنان بایرن و کاهش روحیه رقیب شده بود. ( قبل از سوت شروع بازی روحیه بایرن 90 تا 100 درصد)
اما با نزدیک شدن به زمان شروع بازی ناگهان وین رونی در دوربینهای فیلمبرداری ظاهر شد، در حالیکه با سایر هم تیمیها در حال ورود به زمین بود. دقیقا در همین جا بود که مشخص شد فرگوسن واقعا مربی بزرگیست البته نه به دلیل پنهان کردن آمادگی وین رونی بلکه به دلیل استفاده تاکتیکی و ابزاری از بازیکن مصدوم در جهت موفقیت تیمش (که توضیح خواهم داد) و به واقع لقب سر برازنده چنین مرد با درایتی هست.
دیدار بزرگ در ورزشگاه 74000 هزار نفری اولدترافورد آغاز شد. مسلما ونگال و کادر هدایت بایرن بی تجربه نیستند که با دیدن ناگهانی رونی کاسه چکونم چکونم بدست بگیرند، پس کاملا واضح بودن مربی بزرگی مثل ونگال با احتمال حضور رونی تیم رو سازماندهی کرده و این دقیقا چیزی بود که فرگوسن میخواست. با توضیحاتی که خواهم داد متوجه می شوید که فرگوسن چگونه زدن سه گل رو برخلاف همه ما پیش بینی و برنامه ریزی کرده بود. (با شروع بازی و دیدن رونی روحیه بایرنیها بین 85 تا 90 درصد)
به طرز مسلم با شروع بازی و حضور رونی ونگال به خیال خود حربه مقابله با رونی رو از قبل پیش بینی کرده بود و این دقیقا دامی بود که فرگوسن برای بایرنیها پهن کرده بود و مونیخیها هم به زیبایی هرچه تمام تر پای به این تله گذاشتند.
هنوز بازی گرم نگرفته بود که شوینی مرتکب اشتباه در میانه میدان شد، توپ اشتایگر را گیبسون گرفت و با پیشروی در نزدیکیهای محوطه جریمه شوتش رو روانه دروازه کرد که اشتباه بوت و نداشتن دید کافی او باعث شد در دقیقه 3 گل اول بازی به ثمر رسد. توپ درست از کنار دستان بوت به شکل بسیار ساده وارد دروازه شد. روی این گل شوین اشتایگر (به دلیل لو دادن توپ) دمکلیس (بخاطر جا گیری بد) و بوت (به دلیل واکنش افتضاح) مقصر بودند. با این گل جو ورزشگاه واقعا تبدیل به همان جهنمی شد که منچستریها گفته بودند حالا با این گل این بایرن بود که حذف میشد (روحیه بایرنیها بین 60 تا 70 درصد)
فرگوسن به طرز واضحی حملات خود در را از سمت راستش پی ریزی کرده بود (درست مثل بازی رفت) ابتدا با قرار دادن رافائل و والنسیا و نیمکت نشینی نویل کم سرعت موفق شد سمت راست تیمش و چپ بایرن رو کاملا در اختیار بگیرد. فرگوسن بخوبی از فاصله بین بادستابر و ریبری با خبر بود و اساسا قدرت منچستر رو در این جناح دقیقا روی خط میانی قرار داده بود . یعنی منچستریها اجازه نمیدادند توپ به ریبری برسه و همون توپ رو بدل به حمله و تحت فشار قرار دادن بادستابر میکردند. پس منچستر بخوبی فضای خالی پشت ریبری رو تشخیص داده بود و چون فرانک ذاتا بازیکنی هجومی هست پس کم در دفاع شرکت میکند. ضمن اینکه مدافع پوششی بادستابر هم دمکلیس هست که خود به دلیل ضعفهای زیاد از مهره های مورد علاقه مربیان حریف هست. حتی به دلیل یارگیری دمکلیس با رونی بادستابر عملا یار پوششی نداشت، پس بادستابر در این سمت رسما تنها شده بود واین دقیقا چیزی بود که فرگوسن میخواست.
روی گل دوم دقیقا مسائل گفته شده نمایان شد موقعی که بازیکن منچستر جلوی بادستابر قرار گرفت نه ریبری که در این جناح بود و نه هیچ بازیکن دیگری به بادستابر ملحق نشد پس بازیکن منچستر هم در کمال خونسردی بادستابر رو بازی داد و توپش رو ارسال کرد که نانی برخلاف انتظارات از پشت مدافعین گریخت و گل پشت با (رباح ماجری) به ثمر رساند.
تازه این جا بود که دام فرگوسن برای ونگال مشخص شد. در واقع رونی فقط یک سیاهی لشکر برای منچستریها بود و فرگوسن هیچ برنامه ای برای استفاده از اونداشت. تنها رونی رو به این دلیل به میدان آوورد که ذهن ونگال و مدافعین بایرن رو درگیر او کند و تمام تاکتیکها رو برای گلزنی دیگران چیده بود. پس عملا حضور رونی هم به منچستر روحیه داد، هم روحیه بایرن رو تحت تاثیر قرار داد و از همه بدتر ذهن ونگال و مدافعین رو فریب داد. (با زدن گل دوم و نوع بازی روحیه بازیکنان بایرن بین 35 تا 40 درصد)
تا اینجای کار باید به بازی بسیار ضعیف چهار بازیکن میانه و نامدار بایرن اشاره کرد (ریبری،شوین اشتایگر، فن بومل، روبن) که نه به دفاع کمکی می کردند و نه در تغذیه مهاجمان موفق بودند. واقعا تا دقیقه بیست بازی هیچ چیزی از این 4 بازیکن دیده نشد و بسیار بچه گانه در زمین بازی میکردند و به هیچ عنوان هماهنگ نبودند. در خط حمله هم مولر که افتضاح و اولیچ سردرگم بود.
بایرن با خوردن 2 گل زود هنگام هنوز بازی خود رو پیدا نکرده بود و با پاسهای اشتباه تنها به منچستر کمک میکرد. در دقیقه 41 در شرایطی که سمت چپ بایرن تبدیل به آزادراه شده بود باز هم منچستریها نفوذ کردند و بازیکن منچستر هم دمکلیس و هم بادستابر رو دریبل زد و پاس عرضی زیبای وی با ضربه جانانه نانی به سقف دروازه بوت نشست تا گوینده تلویزیون (فردوسی پور) هم با خوشحالی خبر از حذف زودهنگام بایرن و تمام شدن کار ارتش سرخ باواریا دهد.
روی این گل هم بازی بد بادستابر و دمکلیس به چشم آمد و سایر مدافعین باز هم با متمرکز شدن روی رونی ، نانی رو تنها گذاشتند و او هم بدون مزاحمت گل سوم را به ثمر رسوند.
پس فرگوسن به زیبایی و با استفاده از یک بازیکن مصدوم (رونی) توانست ونگال، بازیکنان بایرن، طرفداران بایرن و حتی طرفداران خود منچستر رو هم گول بزنه و تیمش رو به 3 گل برسونه. پس می بایست بدون تعصب اضافه، به هوش و ذکاوت سر الکس فرگوسن آفرین و مرحبا گفت.
با بازی افتضاح بایرن و خوردن 3 گل بدون تردید اول از همه خاطره 4 گل نیوکمپ و حذف مفتضحانه زنده شد. بدون رودربایستی باید گفت بایرن مستحق دریافت 3 گل بود چون وندرسار واقعا بیکارترین چهره زمین بود و شاید اگر منچستر بدون دروازه بان بازی میکرد باز هم تا دقیقه 41 بازی 3 بر صفر می شد. در این لحظه کمتر کسی به فکر بازگشت بایرن بود و شاید همگان بیشتر انتظار گلزنی مجدد منچستر رو داشتند (در این لحظه روحیه و امید بایرنیها بین 1 تا 5 درصد)
بعد از این گل بایرن حمله نیمه کاره ای ترتیب داد که اولیچ توپ رو در شرایط خوب به شکم وندرسار زد. در دقیقه 43 در حالی که در اولدترافورد صدای سرود پیروزی به گوش میرسید مولر پاس زیبایی به اولیچ داد و اولیچ با استفاده از قدرت بدنی خود مدافع مستقیم رو مقهور کرد و با ضربه ای بسیار استادانه و دقیق توپ رو به گوشه دروازه ون درسار رسوند. با این گل به یکباره ورق برگشت و همه ما میدونیم که بایرن مونیخ استاد استفاده از اوضاع این گونه است. کاملا تغییر در چهره های گرفته بایرنیهارو میشد بعد از گل اولیچ دید که همگی امیدوار راهی رختکن می شوند (در پایان نیمه اول و بازیبد و البته گل اولیچ روحیه و امید بایرن بین 35 تا 45 درصد)
باید گفت منچستر در نیمه اول با پرس عالی بایرن رو کاملا خنثی کرده بود و بازیکنان این تیم بسیار دونده بازی کردند. در بایرن همگی بازیکنان زیر خط فقر بازی کردند و تک تک آنها در حد یک تیم متوسط ظاهر شدند. (از بوت گرفته که به هیچ توپی نه نگفت تا مولر که اصلا در زمین حضور نداشت)
با شروع نیمه دوم مشخص شد که ونگال دام فرگوسن رو شناسایی کرده و به همین خاطر تدابیری انخاذ کرد. دمکلیس در اکثر دقایق رونی رو رها کرده و به خط میانه اضافه می شد. گومز بجای مولر بی اثر به میدان آمد تا با دوندگی و قدرت بدنی خط حمله رو به شرایط ایده آل برگردونه .لام اجازه نفوذ یافت و همین باعث تحرک بیشتر سمت راست بایرن و روبن شد. فن بویتن هم هر از گاهی در نوک حمله دیده میشد و شانس خود رو امتحان میکرد. بایرن در نیمه دوم کاملا دگرگون شده بازی کرد. پاسکاریها دقیق شد، بازیکنان سرعت و دقت رو در هم آمیختند و هافبکها به هماهنگی لازم رسیدند توپ بسیار خوب از دفاع به حمله منتقل میشد. ( با شروع نیمه دوم وبازی خوب بایرن ورحیه وامید بین 55 تا 65 درصد)
تا اینکه رافائل ، یکی از بهترینهای منچستر روی ریبری خطای عمد کرد و با دریافت کارت زرد دوم از زمین اخراج شد (کارت زرد اول رو بخاطر حرکت و ضربه عمدی به پای بومل گرفته بود.) با اخراج رافائل باید گفت که شاید بایرن بجز اینکه از 10 نفره شدن حریف خوشحال باشد از بابت خلاص شدن از شر نفوذهای بی مهابای رافائل از سمت چپش خوشحال بود. پس در این لحظه بادستابر شادترین بازیکن میدان بود. (با این اخراج روحیه و امید بایرن بین 70 تا 80 درصد)
از این به بعد بایرن حاکم مطلق اولدترافورد شد هرچند که هر از گاهی منچستریها از ضد حملات استفاده میکردند اما بایرن به مانند نیمه دوم بازی رفت این بار هم در نیمه دوم برتر ظاهر شد . چیزی که مشخص بود منچستر به ناچار به لاک دفاعی رفت و بایرن به خوبی شروع به چرخاندن توپ در زمین کرد اما ضربات بایرنیها راهی به دروازه نمی یافت. 2 شوت از ریبری، ضربه بویتن و اولیچ بی ثمر بودند و هد زیبای گومز به تیر دروازه سایید.
بالاخره در شرایطی که زمان به سرعت به نفع منچستر می گذشت دقیقه 74 بایرن صاحب یک ضربه کرنر شد. مشخص بود که روی این کرنر بایرنیها از قبل کار کردند. ریبری اقدام به سانتر توپ کرد، بازیکنان بایرن همگی به سمت شش قدم منچستر هجوم بردند مدافعین یارگیر منچستر هم برای جلوگیری از سرزنی بایرنیها به دنبال آنها بودند اما سانتر ریبری از قبل به سمت روبن هدف گیری شده بود و روبن از روی خط 18 قدم شوت دقیق وزیبایی رو به گوشه پایین سمت راست دروازه منچستر زد وموجی از شادی در جمع تیم اول آلمان و هوادارانش به راه انداخت. (در این لحظه روحیه و امید بایرن بین 90 و 100 درصد)
بعد از این گل روبن بلافاصله جای خود رو به آلتینتوپ داد (مشخص بود که روبن هنوز به امادگی کامل نرسیده) پرانچیچ هم بجای اولیچ خسته به میدان واردشد. در این لحظات پر اسنرس ریبری ، آلتینتوپ و شوین اشتایگر با اوردن توپ به کناره ها سعی در اداره بازی و تلف کردن وقت داشتند که موفق بودند و بالاخره بایرن طلسم چندساله رو شکست و راهی نیمه نهایی شد.
بایرن با دو نیمه متفاوت در برابر منچستریها ظاهر شد. وضعیت بایرن در این دیدار شبیه به حالتی بود که تا سر در مرداب اولدترافورد فرو رفته و یک لحظه هم نفس نمیکشید، اما گل اولیچ طناب نجات این تیم مرده شد و بایرن شروع به پیداکردن نام بزرگ حود کرد و با اخراج رافائل خود منچستریها در این مرداب گرفتار شدند.
وضع دفاع و دروازه بایرن به وضوح اسف بار است و برای قهرمانی احتیاج به فاکتورهای زیادی دارد این چیزیست که قبل از شروع فصل گوش زد شده و هنوز کاری برای آن انجام نشده.
به هر حال باز هم علیرغم شکست صعود کردیم تا همچنان پر امید به سانتیاگوبرنابئو نگاه کنیم و البته بادمان نرود که لیون حذف کننده رئال و بوردو (سرگروهمان در دور اول) هست و اونها به لحاظ توقع کمتر هوادارانشان، خونسردتر و راحت تر در برابر ما بازی خواهند کرد.
بازی بایرن در نیمه اول دور از شان و شخصیت این تیم بود و در نیمه دوم بافکر و البته ستودنی . باید به فرگوسن بابت حقه نیمه اول تبریک گفت و ونگال رو برای روی پا نگاه داشتن غول باواریا در نیمه دوم تحسین کرد. هدف من از نوشتن وضعیت روحی و روانی تیم در لحظاتی از بازی ،همین برخاستن مجدد غول باواریا از گرداب شیاطین سرخ بود که به لطف گل اولیچ و تاکتیکهای ونگال ممکن شد. پس یکبار دیگر به فوتبال دنبا (و صد البته گزارشکران و مفسران ایرانی) ثابت شد که بایرن و المانها رو نباید در هیچ حالتی تمام شده دانست و فقط آنها هستند که می توانند جهنمی این چنینی را به بهشتی برای هوادارانشون تبدیل کنند و ثابت کنند در ناامیدی بسی امید است.
|